چه رسم
جالبــــیــــــه !!!
محبـــــتـــت را می زارن پای احتیاجت ...
صداقــتــت را می زارن پای سادگیت ...
ســـــــــکــــوتــــت را می زارن پای نفهمیت ...
نگــرانـیت را می زارن پای تنهاییت …
و وفـــاداریت را پای بی کسیت ...
و اونقدر تکرار میکنن که خودت باورت میشه که تنهایی و بیکس و محتاج ...
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم...
برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی..؟
خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی..؟
پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد...!
.....
اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت...
باران احمق..!!
این است معنی "مادر"
لوح گور
نه دررفتن حرکت بود
نه در ماندن سکونی
شاخه هاراازریشه جدائی نبود
وبادسخن چین
بابرگها رازی چنان نگفت
که بشاید
دوشیزه ی عشق من مادری بیگانه است
وستاره ی پرشتاب
درگذرگاهی مایوس
برمداری جاودانه می گردد.
احمدشاملو
فریادی و...دیگر هیچ
فریادی و دیگر هیچ
چراکه امید آن چنان توانا نیست
که پابرسریاس بتواند نهاد
بربستر سبزه ها خفته ایم
با یقین سنگ
بربسترسبزه ها باعشق پیوند نهاده ایم
و با امیدی بی شکست
از بستر سبزه ها
باعشقی به یقین سنگ برخاسته ایم
امایاس آن چنان تواناست
که بسترها و سنگ ها،زمزمه ئی بیش نیست.
فریادی
ودیگر
هیچ!
احمدشاملو
آیات ۱۶ تا ۱۹ سوره مرسلات:
ألم نهلک الأولین – ثم نتبعهم الآخرین – کذلک نفعل بالمجرمین – ویل یومئذ للمکذبین
آیا پیشینیان [دروغگو و تکذیب کننده] را هلاک نکردیم؟ – سپس بقیه را هم دنبال آنها می فرستیم – اینگونه با مجرمان رفتار می کنیم – در آن روز، وای بر تکذیب کنندگان.