آیا مردم دین را کنار گذاشتن؟

آیا مردم دین را کنار گذاشتن؟

این روزها بسیار شنیده میشود که متاسفانه برخی میگویند دین از سیاست باید جداشود اما یک سوال پیش می آید که آیا جدایی دین از سیاست فقط  حذف ولی فقیه از حکومت است؟

به نظرشخصی من امروز دین تا حدود بسیار زیادی نه تنها از سیاست بلکه از کل زندگی ما انسانها بیرون رفته است.

وقتی که ما بسیار راحت دروغ میگوییم و افترا میزنیم و درمقابل ظلم و ستم سکوت میکنیم نه تنها از دین خارج شدیم بلکه از انسانیت هم خارج شده ایم.

اگر امروزدرجامعه ی ما دین واقعا بین ما مردم بود و دین در همه ی زمینه ها مورد استفاده ی ما قرار میگرفت شاهد بسیاری از موضوع ها نبودیم به طور مثال همین جریان اسید پاشی که متاسفانه در ایران مد شده است اگر ما واقعا به خدا و اسلام معتقد باشیم و یا حتی اندک نگرشی به انسانیت داشته باشیم این کار امکان ندارد رخ دهد.

سخن اصلی من سراین موضوع است که یک بارهم شده با فکر کردن کار انجام دهیم ببینیم دین چه میگوید وفقط نگوییم جدایی دین از سیاست بیاییم از خود شروع کنیم واموری که دین و عقل در زمینه های شخصی و عمومی میگوید را انجام دهیم آن وقت مشاهده خواهیم کرد که اسلام عین سیاستی است که ما میخواهی مگر اسلام چه میگوید اسلام هم راضی به آزادی انسانها است اسلام هم درجاهایی که میبیند با اجرای حکمی به منافع مسلمین ضرر میرسد اجرای حکم را مدتی متوقف میکند.

سخن پایانی من این است که بیایم یکبار در زندگی حکم های اسلام را اجرا کنیم به پولهایی که بدست می آوریم و به حلال وحرام بودن شان فکرکنیم به حرفهایی که میزنیم فکر کنیم که مبادا باحرفمان به کسی توهین کرده باشیم مبادا حرفمان باعث بقای طالم گردد و هزاران مثال دیگر که جای در این نوشته ندارند  

آن وقت است که به این نتیجه میرسیم که دین عین زندگی است و همین دین مردمش را علیه طالمان به قیام فرامی خواند.