حس زندگی

آخرین سنگرسکوته خیلی حرفها گفتنی نیست..

حس زندگی

آخرین سنگرسکوته خیلی حرفها گفتنی نیست..

مقاومت و آزادی




الکساندرسولژنیتسین در کتاب"به زمامداران شوروی" حرفی را میگوید که اگر ما به آن عمل کرده بوده ایم امروز ایرانی آزاد داشتیم


"ولی مادرسراسر طول زندگی خویش درآنجا،نکته ای را آموختیم و آن اینکه تنها از طریقی میتوان دربرابر اعمال زور ایستادگی کرد،وآن طریق،سرسختی و ابراز مقاومت و پایداری است"

ثواب سوره ها..



یک نکته ی بسیار مهم از کتاب "سیری در سیره ی نبوی"نوشته ی شهید مطری


سوره ی بقره ثواب دیگری،سوره ی آل عمران ثواب دیگری،برای هرکدام یک چیزی گفته اند همه ام از پیغمبر روایت شده.


شخصی رفت از ان کسی که این حدیث را روایت میکنی ویک نفر دیگرغیر از تو روایت نکرده؟

گفت:"راستش را بخواهید من این حدیث را برای رضای خدا جعل کرد،دیدم مردم درمجالس مینشینند شروع میکنند به افسانه ها و تاریخ جاهیلیت را نقل کردن و اشعارجاهلیت راخواندن.دیدم وقت مردم دارد بیهوده تلف میشود برای اینکه به جای اینکار بیهوده مردم راواداربه تلاوت قرآن کنم،آمدم این این حدیث را از زبان پیغمبر گفتم این که عیبی ندارد"

روشنفکر ومرتجع



دکترعلی شریعتی در کتاب"مذهب علیه مذهب"درقسمت "آری این چنین بود برادر"دو گروه به اصطلاح روشنفکر ومرتجع را درمقابل یکدیگر قرار میدهد ومینویسد:


"اگربا زحمت و رنج و هزار مشکل  و تصادف کتابی منتشر کنند،آن گروه حمله میکنند که ،امروز در قرن بیستم!بازکتاب دینی!باز ابوذر غفاری!و آن گروه حمله میکنند که-مثلا_چرا درجلوی نا پیغمبر اسلام(ص)نگذاشته ای؟کجاست این کسی که جلوی اسلام پیغمبر به اندازه ی کافی صلوات ننوشته تا حدش بزنیم!"

از بازرگان تا سروش

 

برخی جمله ها هستند که باید با طلا نوشت و زد به همه جای شهر تا همه ببینند و بفهمند که چه چیزهایی ارزش واقعی دارند


به نظر من جمله ی زیر از "راس" هم دارای چنین ارزش بالایی هست

 "افزایش برابری برای ادامه دموکراسی و دموکراسی برای تداوم آزادی لازم است"


این جمله رو من تو کتاب از"بازرگان تاسروش" نوشته ی فروغ جهانبخش خوندم توصیه میکنم شما هم بخرین ،بخونین خیلی کتاب خوبی هست تا اونجایی که من خوندم.

آزادی تو آزادی من است


تیر پیش از اینکه از چله ی کمان بجهد،

کمان به گوشش زمزمه میکند:

آزادی تو آزادی من است


برگرفته از کتاب اندیشه های تاگور

گابریل گارسیا مارکز

 

 

درروز22خرداد بود که اولین جرقه های اعتراض به نتیجه ی انتخابات زده شد مهندس موسوی این اعتراض ها رو ادامه دادو در این راه آسیب های زیادی به او و مردم رسید درطول این راه محدودیتهای زیادی به او اعمال شد.

اقتداگرهابارها او را تهدید کردند ولی او هم چنان برسرعهدی که بامردم داشت ایستاد موسوی درآخرین دیدار خود با خانواده اش گفت که کسانی که میخواهند اوضاع اورا در حبس بفهمند کتاب"گزارش یک آدم ربایی"اثرگابریل گارسیا مارکز را بخوانند.

وقتی این کتاب رو میخوندم به نکته ای جالب رسیدم که ریئس آدم رباها همان سخن را گفته که بارهااز زبان اقتداگراها شنیده ایم

"دستگیری ماروخاپاچون خبرنگار،پاسخ ما به شکنجه ها و آدم رباهاییهایی است که در روزهای اخیر در شهر مده لین به دست دستگاه امنیت کشوری اعمال میشود و بارها در اطلاعیه های پیشین آنهارا محکوم کرده ایم"

اقتداگراهابارها کارهای موسوی و هوادارانش را محکوم کرده اند وآخر سرهنگامی که دیدند قدرت مقابله با مخالفین را ندارند به قدرت زور متوسل شدند.

 اکنون این حبس ها هم پاسخی به قدرت مخالفین بود.

شاملو و شریعتی

                      

 

بعضی اوقات برخی حرف ها ومفهوم ها چنان دارای ارزش والایی هستند که اشخاص بزرگ بالحن هایی گوناگون در تلاش هستند آن مفهوم رابه ما برسانند.

یکی از این موضوع ها"هراس ازمرگ و آزادی"است.

آزادی ارزشی است که به راحتی بدست نمیاد ودر راه آزادی باید از مرگ نهراسید.

دکترشریعتی واحمدشاملوشخصیت هایی هستند که در این مورد شعرهای زیبایی گفتند:

 

دکتر شریعتی:

"من هرگز از مرگ نمی هراسیده ام

عشق به آزادی،سختی جان دادن را

برمن هموار می سازد

عشق به آزادی مرا همه ی عمر درخود گداخته است.

آزادی معبود من است

به خاطر آزادی هرخطری بی خطراست

هردردی بی درد است

هرزندانی رهایی است

هرجهادی آسودگی است

هرمرگی حیات است

آخر،....چه بگویم؟

من تنهایی را از آزادی بیشتر دوست دارم

و حال میخواهم چه کنم؟

قلب که میزند برای کیست؟

برای چیست؟

وصبح که سربر میکشد برای کیست؟

برای چیست؟

رفیقان من،بامن مدارا کنید!

به پرتگاه چه نیستی ای زندگی من خواهد لغزید؟

فراخنای زمین،سخت تنگ است"

 

...

ادامه مطلب ...

الکساندر سولژنیتسین و دل وجرات



گاهی وقتی کتابهایی رو میخونم به بعضی جمله ها میرسم که حس  میکنم یه جور نویسنده با ما هم درد هست ودرد مارو داره تو کتابش مینویسه ولی تو یه زمان و مکان دیگه ودرمقابل حکومتی دیگر!

مثلا الکساندر سولژنیتسین در کتاب"به زمامداران شوروی" مینویسد:


"مابیگانه اندیشان ناموافق در اتحاد شوروی،نه تانک،نه اسلحه و نه سازمان داریم.ماهیچ چیز نداریم.

درواقع دستهای ماخالی است ولی مادل وجرات داریم از این رو توانستیم بالغ برنیم قرن در برابر سیستم آن کشور پایداری کنیم.

وقتی ماقدرت پایداری خودرا آزمودیم دربرابر آنان از خود سرسختی نشان دادیم،هرگاه امروز من در اینجا هستم،نشانه ی سرسختی ومقاومت روحی است."

حکومت اسلامی و زور

 


مرحوم منتظری در کتاب "حکومت دینی وحقوق انسان"به برخی از سوالهای متداول امروزی پاسخ دادند

من داشتم یکی از این سوال هارو میخوندم که رسیدم به یه نکته ی فوق العاده ایشان در این قسمت از کتاب نوشته اند:

"اگردرزمانی اکثریت مردم از اسلام یا حکومت دینی روی گردانند یاخواست عمل نکردن به برخی از احکام دینی شدندفقها و علمای دینی جزارشادوتبلیغ دین،وظیفه ای ندارندوحق ندارندبازور واکراه به حاکمیت خود ادامه دهند یا برخی ازامور را به زور و اکراه عملی سازند"